انتظار...

*پرنده را چگونه باور کنم؟!وقتی که با پرواز سقوط میکنیم*

 تلفن همراه صدایم میزند:
                                « سلام؟ منم! »
      و لحظه ای که پروانه ای بالش میسوزد...
در آستانه بامداد کتابی ست که نباید متولد میشد
                                                    « تایید میکند... !»
 (سفید و سیاه)عشق را ترسیده بودم وقتی مرا دیر دید و رفت!
                    او شعر میخواند و بر برج احساسم زنگ دنیا را به صدا درمیاورد.
         شـــــــــــــب.....
 آشپزخانه بی مشتریست و قهوه جوش تنها !
                                                         هنوز نیامده !!!
 باری غرابت لرزان روزها کش میدهد مرا و بذر حوصله..در گوشی تلفن جوانه میزند.
                                باز هم تنهایم...باز هم! و تنها دلخوشیم به صدای خسته اوست.
           در پشت هزاران سیم و قانون ارتباط...
         باز هم میمانم.میدانم که لحظه ای خواهد رسید که قلبش صدایم کند.
  تا نیاید لم داده بر این مبل قدیمی از انتظار پذیرایی خواهم کرد.

 «« دوستت دارم و تاوانش هر چه میخواهد باشد...منتظرم فراموشم مکن.»» 

                                                      
نظرات 16 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:31 ب.ظ

یه جوری مینویسی که آدم فکر مینکه که من یه هیولا هستم ولی اکشال نداره
باز مث همیشه دوستت خواهم داشت
Artificial.boy
Tiamo

فرمانروای سرزمین خورشید سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:40 ب.ظ http://landofsun.blogsky.com

سلام بانو
خوبی.
یه سبک جدید.نوشته هات کوتاه ولی سرشار از احساس و معنی.
خوش به حال و سعادت اونی که زنگ دنیا رو برات میزنه.
یه نگاه کن اون لحظه داره میاد همون که دل اون بیشتر ازتو منتظرشه.
شاد و پاینده باشی

هیچکس ونفس سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:43 ب.ظ http://hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
به ما که دیگه سر نمیزنی.ولی ما همیشه سراغت میایم.چون نوشته هات همیشه شنگ و پر از احساسه.آدمو تکون میده.پیشنهاد میکنم تو مسابقه ی وبلاگا شرکت کنی.

سم سام سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:52 ب.ظ

عالی بود.این آقای هیولا کی باشن؟
اگه فرد مورد نظره که باید بگم خیلی خوش به حالته.فرشته ازت ساخته برا ما.دوست داره هوارتا.....بابا هیولا کجا بود.
تو اصل مطلب رو نمیگیری داداش.

دارینوش چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:12 ق.ظ http://fly.blogsky.com

سلام.
و از عشق پرسیدم رنگت چیست .

گفت رنگ آینه هر روزی .

پرسید عاشق کیست ؟

لحظه گفتم . . نمی دانم .

افشینک چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:46 ق.ظ

به به بابا ایولا.
توپ نوشتی

علیرضا*شب بارانی* چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:31 ق.ظ http://rainynight.blogsky.com

سلام پرستوی مهربون / اول از همه سلام منو به اون آقای مهربون برسون و از طرف من بهش بگو هیچ کس فکر نمیکنه شما هیولا هستید / فرشته ها همیشه همجنس خودشونو پیدا میکنند / راستی پیشاپیش به خاطر لطفتون ممنون / غم از تو دور باد

خاله نسرین چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:58 ق.ظ http://nasrin161.blogsky.com

با سلام و تشکر از لطفتان
متاسفانه وبلاگت در ۹۸باز نمی شه
و یه مشکلی داره!!!
به همین خاطر دیر آمدم
شاید مشکل از دستگاه من باشه
به هر حال ببخشید
پرستو جان مطلبت هم قشنگه
موفق باشید

بهزاد(میرزا) چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:25 ق.ظ http://chanim.blogsky.com

سلام دوست خوبم. وبلاگ خیلی خوبی داری وقت کردی حتما بیا پیشم خوشهال میشم.راستی میونت با تبادل لینک چه جوریاست؟ خیلی دوست دارم همدیگرو یه خرده بلینکونیم. اگه مایل بودی و افتخار دادی تو قسمت نظریات وبلاگم بگو که ما در خدمتیم.تا بعد

دفتردار چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:27 ق.ظ http://nikou.blogsky.com

سلام،
با سروده های زیبایت به دفتر شعر ما بیا

مسیح چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:15 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

قبل از هر چیز : ممنون از توجه و لطفی که به وبلاگ عادی من داری .

و اما ...

اول : یه دنیا وبگرد می گن مطالب یاس سفید با حاله . حالا اگه او بگه مطالب هندونه ای عادی باحالن شک می کنم که نکنه راست گفته باشه !!!

دوم : درسته که اون بچه هه ی توی عکس خیلی با مزه و با نمکه ... اما نه به اندازه ی بچگیهای یه ایرونی عـــــــــــادی .

سوم : مگه صابخونه رو هم باید دعوت کرد ؟؟

چهارم : فضا هم جزیی از زندگی عادی ماست ... در جهان بینی هندونه ای هیچ حوزه ای ، از شمول در امان نیست . وقتی ما بیشتر کارامون و نگرشمون هندونه ای شدن ، هندونه ای دیدن فضا زیاد غیر منتظره نیست .

پنجم : در مورد انتخابات هندونه ای قبلا مطلب نوشتم . اگه دوست داری آدرسشو بنویسم برات .

ششم : آقا ما از اولم آرزوی دست دراز بودن نداشتیم !!! مبارک صاحابش ...

هر دلی یه صاحبی داره و یه صاحبی ...
صاحب دل به نیابت از صاحب دل ار دل مراقبت می کنه ، تر و خشکش می کنه ، واسه تنگ شدناش اشک می ریزه و با گشاد!!! شدنش شاد می شه ...

وصل یار لذت بخشه ... اما لذت غم دوری یار دست کمی از اون نداره ... البته لذت این غمو وقتی که باهاش درگیریم شاید حس نکنیم ، ولی بعد از زایل شدنش جزو لذت بخشترین خاطرات زندگیمون می شه .

عشق یه نوع آلرژی ایجاد می کنه به نام زود رنجی .
فرشته ی عاشق وقتی که در حسرت یاره و دستش کوتاه ، بیشتر استعداد دچار شدن به این آلرژیو داره .
وقتی حتی با تلفن ساده نتونه صدای خستشو به گوش یار برسونه ، ممکنه حتی از یه ابراز دلتنگی عادی هم برنجه و حس کنه دیگران اونو هیولا می بینن !!!
عشق ایرونی ، عاشق ایرونیو به جایی می رسونه که می خواد دنیا نباشه و محبوبش باشه ... و فقط و فقطم برای او باشه ...
تا حالا دیدی بعضیا برای خریدن هندونه اونو نزدیک گوش می برن و به شدت فشارش می دن ؟
خوب اگه هندونه هه از نوع مرغوب پوست نازک باشه ممکنه حتی بشکنه ...
پس اگه از سر عشق محبوبمونو تحت فشار قرار می دیم ، باید حساب اون بنده خدارو هم بکنیم .
کسی که تونسته با شعر خوندن بر برج احساس چون تویی تاثیر بذاره کم هنرمند نیست ... حتما و حتما و حتما روح لطیف و حساسی داره که تحمل سخنی جز سخن مهر و وفا براش آسون نیست .

بیایم همدیگه رو درک کنیم و به هم ایمان و به خدای خالق عشق اعتماد داشته باشیم .

تموم هندونه های شیرین و سرخ محبت نوش جون خودت و دوست جونت .

به شرطی که :

سربلند بمونی و ایرونی .


در ضمن یه وقت پنجره رو باز نکنیا آخه هوا خیلی سرده ...


شامگاه چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:23 ب.ظ http://aaloonak.persianblog.com

آنک در کوتاه بی کوبه در برابر و
اشارات دربان منتظر ــ

پسر کوچولوی ۱۵ ساله - پویا چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:38 ب.ظ http://pouya68.blogsky.com

سلام . ممنون که اومدین بهم سر زدین و اون نظر قشنگو دادید . لینکتونو می زارم .
اگر عیبی نداشته باشه
موفق باشین

پریا چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:14 ب.ظ http://pariya.blogsky.com

پرستوی نازم برای تو و اونی که دوسش داری بهترین و شادترین لحظه ها رو آرزو می کنم گر چه تا به حال کسی میون عشقو شادی نتونسته رابطه ای برقرار کنه
امیدوارم شما بتونین
خوش باشین نازنینا.

امین پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:59 ق.ظ

بابا ایولا.
توپه توپ.خوش به حالش.کاش یکی هم منتظر ما بود.
خوش باشید..میاد دیر کرده؟آره؟

سحر پنج‌شنبه 20 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:01 ق.ظ

خوب بود عزیزم.
خوش به حالت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد